به نام خداوند جان و خرد
با درود به مردم بزرگوار و صبور ایران و به ویژه همشهریان شریف و مسئولیت شناس شهرستانهای نیشابور و فیروزه
🔹از آنجا که این روزها کشور و فضای عمومی جامعه، در شرایطی قرار دارد که لازم است اولویّت اصلی همهی ما توجّه به موضوعاتی باشد که بیش از هر زمان دیگر، نیازمند اصلاح اساسی در رویکردها و نحوهی تصمیمگیریها است، از این فرصت استفاده کرده و به عنوان یک دلسوز انقلاب و جمهوری اسلامی، مواردی را به صورت خلاصه یادآوری و عاجزانه از تصمیمگیران اصلی نظام تقاضا میکنم که به این دردگفتار توجه جدی نمایند:
🔹جمهوری اسلامی چهل ساله شده است. بحرانها و اتّفاقات داخلی و خارجیِ رخ داده در تنها چهار سال از هر مقطعِ این مدّت، کافی بود که هر حکومتی را به تجربیاتی برساند تا صرفاً با استفاده از آن و حتّی بدون نیاز به نصایح نخبگان، راهی درست را برای ادامهی مسیر خود بیابد. ولی متاسفانه با وجود تجربیّاتی چهل ساله، همچنان شاهد نابسامانی در ابتداییترین اصول مدیریت راهبردی هستیم. تعدّد مراکز تصمیمگیری و یا موازی (به ویژه در مسائل استراتژیک)، تأثیر جریانها و گروههای فشار بر تصمیمات کلان کشور، خودمختاریهای غیررسمی و اعمال سلیقهیِ شخصی در مدیریّتهای جامعه، و مواردی از این دست، از جمله نابسامانیهایی است که حداکثر در همان سالهای اوّل انقلاب قابل توجیه بود، نه بعد از گذشت چهل سال از حکومت مستقر. وقت آن است که به این روندِ مُخِل در ادارهی کشور، پایان داده شود.
🔹سرمایه و قدرت اصلی جمهوری اسلامی از بدو تولّد آن، مردم بودهاند که در طول سالهای متمادی، علیرغم برخی بیمهریها و رنجهای ناشی از کمبودها و تبعیضها و فشارهای مختلف، همواره به خاطر حفظ کیان کشور و وحدت عمومی در مقابله با تهدیدهای خارجی و ناامنیهای داخلی، از این نظام پشتیبانی قاطع کردهاند. اما متاسفانه این درایت و انگیزهی وطن دوستی مردم، به وظیفهای رعیتّی و یا تکلیف مادامالعمر آنان فروکاسته شده و حقوق متقابل نظام در برابر آنان، کمتر استیفا گردیده است. این وضعیّت در کنار ناتوانیهای مدیریتی و ضعفهای فراوانِ اجرایی و فرهنگسازیهای دستوری در اکثر مقاطع این چهار دهه، اکنون موجب بروز شکاف عمیق اعتقادی میان آنان با حاکمیّت گردیده که اگر به سرعت تبیین و ترمیم نشود، ممکن است آنچنان که گاه دیده میشود، نااهلان و دشمنان این آب و خاک از آن بهرهی سوء برده و در این بزنگاه تاریخی، خسارتی بزرگ به کشور وارد آید.
🔹راه ترمیم این شکاف نیز چندان سخت و پیچیده نیست. کافی است حقوق حداقلّی مردم را که در قانون اساسی نسبت به آن تصریح شده، رعایت و در موضوعات عمومی نیز، به نظر و خواست آنان اعتماد کنیم. از جمله آن که:
- شخصیّتهای مورد احترام و اعتماد مردم، متخصّصان و جوانان خدمتگزار میهن، نباید همچنان نگران نفی صلاحیت انتخاب و یا تأثیر نظر گزینشها در اشتغال خود باشند. این نظام و کشور، متعلّق به همهی مردم ایران با دیدگاههای مختلف است. ایرانِ یکپارچه و متّحد است که میتواند در مقابل تعرّضات و تهدیدهای دشمنانش بایستد. و این اتّحاد، میسّر نخواهد شد جز با ایجاد این باور در مردم که هیچ شهروندی غیرخودی نیست.
- نه تنها هنوز در دور باطل و خسارتبار طرد و ممنوعیّت و متاسفانه حصر سرمایههای فکری دلسوزان نظام هستیم، بلکه برای اعطای حقوق اقلیتها و استفاده از ظرفیت اجتماعی آنان نیز چنان تعلّل و مقاومت میکنیم که منجر به بحرانها و بیاعتمادیهای هزینهساز برای کشور میشود.
- درعصر حاضر که هر لحظه با نوآوری، سدهای سانسور و فیلتر اطّلاعات شکسته میشود، به دوران ممنوعیّت ویدئو و مواردی همچون آن برگشتهایم! مشکل اصلی را باید در یکجانبه حرف زدن، ارائهی استدلالهای کهنه و تاریخگذشته، و یا تحقیر و تهدید ناقدان جستجو کرد. بیم آن میرود که ذهنیّت جامعه، مغلوب هجوم رسانهایِ کسانی شود که اعتقادات و باورها و فرهنگ و عظمت ایران ما را نشانه گرفتهاند. یا رسانهی همگانی را به واقع ملی کنید و یا اجازه دهید رسانههای مستقل دلسوزان داخلی، جایگزین خبرسازان خارجی شوند.
جانا سخن از زبان حال ما میگویی